زمان پاسخ نظامی ایران به اسرائیل مشخص شد؟
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۹۷۶۴۰
فرد کاپلان در نشریه اسلیت نوشت: این هفته احتمالا حتی بر اساس استانداردهای منطقه متشنج خاورمیانه، مشخصا هفتهای پرتنش خواهد بود.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: ایران وعده داده حملاتی را علیه منافع اسرائیل انجام خواهد داد که ممکن است موجب گسترش جنگ غزه شود و پای آمریکا را نیز به این منازعه بکشاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در طی ۶ ماهی که از جنگ میگذرد کمتر زمانی بوده که تمام طرفها از فعالان عرصه نبرد گرفته تا مذاکره کنندگان و میانجیگران و حتی ناظران مضطرب اینگونه تلاش میکنند در خط باریک میان یک صلح متعارف و یک جنگ رو به گسترش حرکت کنند.
مقامهای ایرانی میگویند پس از ماه رمضان که سه شنبه به اتمام میرسد حملهای به تلافی هدف قرار گرفتن ساختمان دیپلماتیک این کشور در سوریه انجام خواهند داد. اسرائیل برای آمادگی جهت مقابله با این حمله نیروهای خود را به حالت آماده باش درآورده است.
اسرائیل به دلایلی که هنوز مشخص نیست، بدون اطلاع دولت بایدن این حمله را انجام داده، با این حال واکنش تلافی جویانه ایران میتواند پای آمریکا را هم وسط بکشد. بایدن مدت کوتاهی پس از حمله ۷ اکتبر حماس و برای جلوگیری از چنین حملاتی دومین ناو هواپیمابر آمریکا را به دریای مدیترانه فرستاد.
اینکه سیر تحولات به چه سمتی حرکت خواهد کرد، تا حدودی بستگی به محاسبات طرفهای ایرانی و اسرائیل و تا حد زیادی به شانس بستگی دارد.
اگر تهران تصمیم به انجام یک حمله "متناسب" با هدف "برقراری مجدد بازدارندگی" اش بگیرد، (تا به اسرائیل بفهماند که دیگر نباید چنین حملهای را تکرار کند) ممکن است حملاتی موشکی را به یک سفارت خانه اسرائیل در نقطهای از جهان انجام دهد.
اگر آنها از معیار تناسب فراتر بروند و به هدفی در داخل خاک اسرائیل یا آمریکا حمله کنند، چنین اقدامی ممکن است نشان دهنده یکی از دو فرض زیر باشد: اینکه تهران تئوری بازدارندگی را به درستی درک نکرده یا اینکه آنها خواستار ورود مستقیم به جنگ هستند.
چنین اقدامی در تضاد با خط مشی قبلی تهران خواهد بود. مقامهای ایرانی هرگونه مداخله در حمله ۷ اکتبر حماس را رد کرده و حزب الله را نیز از تشدید بیشتر تنش با اسرائیل منع نموده اند.
اگر ایران گزینه محتاطانه تری را برای تلافی اقدام تل آویو انتخاب کند و مثلا موشکهایی را به برخی از سفارتخانههای اسرائیل شلیک کند، باز هم امکان تشدید تنش وجود خواهد داشت. اسرائیل تاکنون به صورت رسمی مسئولیت حمله به ساختمان کنسولی ایران در سوریه را بر عهده نگرفته است؛ بنابراین ممکن است اسرائیل احساس کند که باید به حمله تلافی جویانه ایران پاسخ بدهد و این مجددا با حمله متقابل ایران مواجه خواهد شد.
در عین حال، بایدن ناوهای هواپیمابر خود را در دریای مدیترانه مستقر کرده تا در برابر حملات ایران به اسرائیل بازدارندگی ایجاد کند؛ بنابراین اگر اسرائیل مستقیما هدف قرار بگیرد، بایدن ممکن است احساس کند که باید دستور واکنش نیروهای آمریکایی را صادر نماید. روز جمعه مقامهای ایرانی به بایدن هشدار دادند که هیچ اقدامی در واکنش به حمله ایران به اسرائیل انجام ندهد.
اما آیا واشنگتن توجهی به این هشدار خواهد کرد؟ این تا حدودی بستگی به ماهیت و میزان شدت حمله ایران خواهد داشت، البته اگر حملهای صورت بگیرد. اما این واقعیت که ایران به صورت علنی این هشدار را صادر کرده احتمال اینکه بایدن عقب ننشیند را افزایش میدهد. به دلایل ژئوپلتیک و سیاست داخلی، بایدن نمیخواهد این برداشت را ایجاد نماید که به درخواستهای تهران گردن مینهد. آیا این واقعیت ایران را از انجام حمله باز خواهد داشت یا احتمال وقوع یک جنگ گسترده را بالاتر خواهد برد؟
تردیدی نیست که نخست وزیر اسرائیل و رئیس جهور آمریکا و البته همه ما در وضعیت خطرناکی گرفتار شده ایم. اگر نتانیاهو قبل از حمله با متحد آمریکایی خود مشورت کرده بود، دولت بایدن قویا به تل آویو توصیه میکرد که چنین حملهای را انجام ندهد. از این رو برخی حدس میزنند که اقدام نتانیاهو عمدا با هدف کشاندن پای واشنگتن به یک جنگ منطقهای طراحی شده است.
همچنین در عین حال، از سایر تحولات منطقهای میتوان فهمید که دستیابی به یک توافق آتش بس بین اسرائیل و حماس، در میان سایر عوامل، ممکن است دلیل لازم برای عدم انجام حمله تلافی جویانه را به تهران بدهد.
طی روزهای اخیر اسرائیل کل نیروهای زمینی خود را از جنوب غزه خارج کرده و تنها یک گردان را در منطقه حفظ کرده است. دلیل این اقدام چندان مشخص نیست. توضیح رسمی این بوده که این نیروها قبل از شرکت در حمله به رفح نیاز به استراحت و تجدید قوا داشتند. اما برخی معتقدند نتانیاهو و کابینه جنگی این رژیم تمایل چندانی نسبت به حمله به رفح ندارند. بایدن هم به آنها هشدار داده که از انجام چنین حملهای اجتناب کنند مگر آنکه برنامه مشخصی برای حفظ جان ۱.۲ میلیون شهروند مستقر در این منطقه داشته باشند که بسیاری از آنها در زمان آغاز جنگ از شمال غزه به این منطقه گریخته اند. با توجه به مشکلات لجستیکی و شرایط جغرایایی خاص منطقه به نظر نمیرسد که چنین برنامهای وجود داشته باشد.
خروج بخشی از نظامیان اسرائیلی از غزه پس از آن صورت گرفته که اسرائیل تصمیم به گشایش ۳ کوریدور بشردوستانه در شمال غزه، ارسال هیئتی به غزه برای شرکت در دور جدیدی از مذاکرات آتش بس و تبادل گروگانهای اسرائیلی با زندانیان فلسطینی گرفت. هر دوی این اقدامات در واکنش به فشارهای دولت بایدن صورت گرفته است.
حماس میگوید این اقدامات کافی نیستند. این گروه خواستار پایان دادن به جنگ، بازگشت تمام اهالی غزه به خانه هایشان و خروج کامل نیروهای اسرائیلی از غزه است. اما اسرائیلیها مخالف این شروطند و معتقدند عمل به آنها به معنای تسلیم تل آویو خواهد بود و غزه را تحت کنترل حماس باقی میگذارد.
به نظر میرسد که این اختلاف نظرها غیرقابل حل هستند. هرگونه توافقی ولو موقت نیازمند فشار خارجی بر حماس عمدتا از جانب قطر است که یکی از تامین کنندگان اصلی این گروه و از میانجیان مذاکرات آتش بس به شمار میرود. مصر نیز میتواند با گشایش مرزهای خود به سمت جنوب غزه بخشی از مشکلات بشردوستانه این منطقه را کاهش دهد و از این طریق میتواند بر حماس فشار وارد نماید. سایر کشورها از جمله عربستان نیز باید پس از پایان جنگ هماهنگیهای سیاسی و اقتصادی را برای بازسازی غزه به عمل بیاورند.
همه این اقدامات فراتر از اقدامات و گامهایی است که این کشورها در گذشته برای کمک به فلسطینیان یا بی ثبات سازی منطقه برداشته اند. چنین اقداماتی ممکن است از نظر فیزیکی، لجستیکی و سیاسی دشوار باشد. اما تعلل و بی عملی کشورها که منجر به بروز هرج و مرج در منطقه شود و یک جنگ منطقهای گسترده با ایران را به بار بیاورد، اتفاقی است که این کشور هر کاری در توانشان باشد برای اجتناب از آن انجام خواهند داد.
انتخابهای دشوار، از سوی همه طرفها این هفته آغاز میشود.
tags # اسرائیل سایر اخبار چرا موهای بدن زنان کمتر از مردان است؛ آیا زنان مردان پشمالو را بیشتر میپسندند؟ مغز آلبرت انیشتین از مغز یک نئاندرتال کوچکتر بود! آیا انسانهای اولیه عاشق میشدند؟ آنها چگونه همسر خود را انتخاب میکردند؟ قدیمیترین راز تاریخ فاش شد؛ اول مرغ بود یا تخممرغ؟!منبع: زیسان
کلیدواژه: اسرائیل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۹۷۶۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بالانسر ایران و اسرائیل
نشریه فارنافرز در تحلیلی از چشمانداز تنش در منطقه مینویسد: تشکیل اتحاد ضدایرانی نوظهور در خاورمیانه پس از حملات بیسابقه جمهوری اسلامی علیه (رژیم) اسرائیل آنگونه که صهیونیستها به تصویر میکشند و از آن به تغییر پارادایم یاد میکنند، با پیچیدگیهای خاورمیانه ناسازگار و بیش از حد سادهانگارانه است. واقعیت این است که اعراب دیگر سر ستیز با ایران ندارند.
به گزارش دنیای اقتصاد، دالیا داسا کای عضو ارشد مرکز روابط بینالملل یوسیاِلاِی و صنم وکیل مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا چتم هاوس ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ در نشریه فارن افرز نوشتند: زمانی که ایران در ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، اردن به دفع حملات کمک کرد.
گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چند کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت داشتهاند، تلاشهایی که البته این کشورها آن را رد کردند. با وجود این، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. مبنی بر اینکه کشورهای عربی در صورت ادامه تشدید درگیری (رژیم) اسرائیل با ایران، سمت اسرائیل خواهند بود. هرزی هالوی، رئیس ستاد کل نیروهای نظامی (رژیم) اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است.»
موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللیای که در رهگیری حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از آنکه پاسخ (رژیم) اسرائیل به حمله ایران با یک ضربه نسبتا محدود به تاسیساتی در ایران انجام شد، دیوید ایگناتیوس ستوننویس واشنگتن پست، اظهار کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران رفتار میکند.»
او نوشت: «به نظر میرسد که (رژیم) اسرائیل با پاسخ محدود، منافع متحدانش را در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن - که همگی در رهگیری آخر هفته گذشته بیصدا کمک کردند، مورد سنجش قرار داد.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم بالقوه برای (رژیم) اسرائیل» است. تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد. با این حال، این ارزیابیها بیش از حد ساده انگارانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند.
مطمئنا، با توجه به ماهیت بیسابقه تبادلات نظامی آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابلتوجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر و متعاقب آن جنگ (رژیم) اسرائیل با غزه، کشورهای عربی که توافقنامه ۲۰۲۰ ابراهیم را امضا کردند و عادیسازی با (رژیم) اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از گسترش شهرکسازیهای اسرائیل در کرانه باختری و رویکرد او نسبت به غزه، ناامید شده بودند.
مجموعهای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینیها در کرانه باختری در بهار سال ۲۰۲۳ به تنشهای منطقهای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب تردید بیشتری در حمایت آشکار از (رژیم) اسرائیل پیدا کردند، چرا که میدانستند همکاری آشکار میتواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیزی درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و (رژیم) اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر کرده باشد. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، همچنان به دنبال متعادل کردن روابط با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود، و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای (رژیم) اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به پذیرش تشکیل کشور فلسطینی از سوی اسرائیل بستگی دارد.
طرح موازنهپیش از حمله ۱۳ آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با (رژیم) اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ارسالی ایرانی را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها بهویژه در ایالات متحده و (رژیم) اسرائیل، تاکید میکردند که تلاشهای گسترده منطقهای در مورد حمله تهران انجام شده است. اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع از اسرائیل را تکذیب کردند.
مقامات اردنی از مشارکت برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به (رژیم) اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن بالاتر از همه ملاحظات قرار دارد. تلاشهایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با (رژیم) اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده نتوانسته در مهار رفتار (رژیم) اسرائیل در غزه موفقیتی کسب کند، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند.
آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده تامین میکند، نمیبینند. در ماههای اخیر؛ کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن، کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر را ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقهای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادیسازی آینده با اسرائیل باشد. امارات نیز به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی با دولت بایدن ادامه داده است.
اما در عین حال کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیکتری با تهران دارند. آنها به خوبی میدانند که نزدیکی به ایران آنها را در معرض خطر قرار میدهد. در سال ۲۰۱۹، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از توافق هستهای که ایالات متحده و سایر قدرتهای بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران آنچه بیثباتی در سراسر خلیج فارس خوانده میشود را گسترش داد، به کشتیها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی پیش از حمله حماس در ۷ اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایرانی که به طور فزاینده تهاجمیتر میشود، تلاش برای قرابت است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با ایران به ترتیب در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ احیا کردند.
از ۷ اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و (رژیم) اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهادهایی را برای خروج از این پیچ دشوار، ارائه کردهاند. دو روز پس از حمله ایران در ۱۳ آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری بهصورت تلفنی تماس گرفت.
منافع آیندهدر ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادلکننده را حفظ کنند و همه طرفها را به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالا حتی بیشتر از اکنون تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینههای داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، بهویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند. بسیاری از کشورهای عربی نگرانیهای اسرائیل در مورد فعالیتهای منطقهای ایران، بهویژه حمایت تهران از شبهنظامیان غیردولتی را دارند.
اما کشورهای عربی خلیج فارس، به وضوح محاسبه کردهاند که باز کردن باب گفتوگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی، و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. به هر میزان که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقبنشینی نخواهند کرد. تلاشهای آنها برای عادیسازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاشها برای عادیسازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی خواهد کرد. با این حال، (رژیم) اسرائیل این درخواستهای عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادیسازی میتواند از همان جا که متوقف شده بود ادامه یابد. عادیسازی بیشتر اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با (رژیم) اسرائیل نیست.
همچنین به این زودیها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بیشتر است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمانبر است. کشورهای عربی، بهویژه دولتهای عرب خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد.
اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقهمند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه عمل میکند.
آنها ترجیح میدهند روابط چندمنطقهای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پلها را پشت سر خود خراب کنند. با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو طرف - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.
دقیقا به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتوگوی منظم ایجاد کنند. حملات اخیر که ایران و (رژیم) اسرائیل را در آستانه جنگ قرار داد، نشان میدهد که تا چه میزان نیاز به چنین گفتوگویی ضروری شده است. اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد.
همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالا ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود علیه غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقع بینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و (رژیم) اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.